به گزارش شهرآرانیوز؛ سروش دستمالچیان، هنرمند نقاش، طراح و عکاس مشهدی متولد سال ۱۳۶۶ است که پس از اخذ دیپلم گرافیک و کارشناسی طراحی صنعتی، راه آموختن هنر نقاشی را در شهر میلان ایتالیا و در آکادمی هنرهای زیبای «بِرِرا» پیدا کرده و پس از ۱۰سال، دوباره به مشهد بازگشته است.
دستمالچیان اکنون در مشهد به آموزش و تولید آثار هنری مشغول است و آنچه در ادامه خواهد آمد، ماحصل گپ وگفت دوستانه با این هنرمند جوان است.
دستمالچیان درباره ابتدای راه فعالیتهای هنری خود میگوید: آغاز فعالیتهای هنری من در حوزه هنری خراسان رضوی و از سال ۱۳۸۲ با شرکت در ورکشاپها و نمایشگاههای گروهی و جشنوارهها در زمینه کاریکاتور و عکاسی شکل گرفت. آخرین نمایشگاه انفرادی من هم سال ۱۳۹۲ در نگارخانه سروش برگزار شد. در زمینه موسیقی هم فعال بودم و با همراهی برادرم آلبوم موسیقی پاپ «زمزمه» را سال ۱۳۹۰ منتشر کردیم که من خواننده بودم. وی میافزاید: اصول و پایه هنررا از استاد
منوچهر اسپهبدی فرا گرفتم و همان آموزشها هم باعث شد بتوانم در ایتالیا آموختن هنر را بهتر ادامه بدهم. خیلی از بهترینهای ایران در زمینههای مختلف هنری، تحت نظر ایشان کار کردهاند و به جرئت میتوان گفت آموزشگاه استاد اسپهبدی، بهترین آموزشگاه آکادمیک ایران است. او درباره علاقه خود به دیدن آثار هنری نیز میگوید: از زمان آغاز به فعالیت هنری، دوست داشتم موزهها را ببینم. هر نمایشگاه هنری و هر موزهای را که سراغ داشتم، از نزدیک میدیدم.
در زمینه هنر جست وجوگر بودم و میخواستم آثار هنری که تعریف آنها را شنیدهام یا تصویری از آنها را در کتاب یا مجله دیدهام از نزدیک ببینم. وقتی اثر هنری را از نزدیک میبینی، انگار خودت هم جزئی از اثر میشوی. توصیف فعالیتهای هنری در ایتالیا را زیاد شنیده بودم و دوست داشتم خودم آن را ببینم و تجربه کنم. درنهایت، سال ۱۳۹۳ تصمیم گرفتم تحصیلات هنری خود را در رشته نقاشی و در کشور ایتالیا ادامه بدهم.
دستمالچیان درباره آموزشهای هنری در کشور ایتالیا نیز میگوید: ایتالیا از نظر هنری با همه جا تفاوت دارد. هنر کلاسیک در ایتالیا شکل گرفته است. به آکادمی هنرهای زیبای بِرِرا در شهر میلان رفتم که از سال ۱۷۷۶ فعال است و هنرمندان بزرگی در آن حضور داشتهاند. نوع نگاه استادان به هنر بسیار تخصصی و دقیق بود و دید من را نسبت به نقاشی تغییر داد و درک جدیدی از فرم و رنگ پیدا کردم.
وی تأکید میکند: وقتی در مصاحبه ورودی از من پرسیدند چرا به این آکادمی آمدی، پاسخ دادم آمدهام تغییر کنم و میخواهم به آموختههای خودم اضافه کنم. در کشور ایتالیا تنوع کار و رشتههای هنری بسیار زیاد است و هنرمندان زیادی هم از دیگر کشورها به ایتالیا میروند. موزهها پر از آثار مختلف هنری است. دانشجویان هنر میتوانند به صورت رایگان و با تخفیف خوبی از موزهها بازدید کنند.
حتی دانشگاه فرصتهایی را برای دانشجویان فراهم میکرد که بتوانند آثار خود را به فروش برسانند و همین کار، کمک هزینه دانشجویان میشد. طی مدت تحصیل در ایتالیا و در کنار واحدهای اجباری تحصیلی، واحدهای انتخابی و اختیاری هم وجود داشت که من مواردی از جمله مجسمه سازی را انتخاب کردم و تجربه جذابی برای من بود.
این هنرمند جوان، بار دیگر به تأثیر آموختههای خود از ایران اشاره میکند و میگوید: اینکه من توانسته بودم در زمان حضور در ایران در زمینههای مختلف هنری فعالیت کنم، برای من به نقطه قوت تبدیل شد. به ویژه در زمینه عکاسی و ویدئوی بک استیج برای من به درآمد منجر شد. میلان از جمله شهرهای گران ایتالیاست و زندگی در آن هم دشواریهای خود را دارد. من هم پس از یک سال توانستم بورسیه تحصیلی دانشگاه را بگیرم.
وی میافزاید: من در دانشگاه فقط نقاشی خواندم. این دوره چهار سال طول کشید. البته از همان ابتدا که به ایتالیا رفتم، قصد بازگشت به ایران داشتم و طی آن مدت هم ارتباط من با ایران قطع نشد. به قول معروف، نه از وطن بریدهایم و نه ریشه در غرب دواندهایم. الان هم به تدریس در یکی از آموزشگاههای هنری مشغول هستم.
دستمالچیان تأکید میکند: یکی از الگوهای من در زندگی، استادم آقای اسپهبدی بود. دوست داشتم همان طور که ایشان حضور در ایران را به ماندن در خارج از ایران ترجیح داد و به هنر ایران خدمت کرد، بتوانم خدمت کنم و به عنوان یک دانشجوی ایرانی که فرصت تحصیل در این زمینه برایش فراهم شده، آموختههای خود را به علاقهمندان منتقل کنم. این فرصت را تنها برای خودم نمیخواستم.
هنرمند آن نیست که فقط در جایی تحصیل کند و مدرک بگیرد و نمایشگاه داشته باشد. هنرمند آن زمانی به جایگاه واقعی خود میرسد که الهام پذیر باشد و بتواند باعث پیشرفت دیگران هم باشد. همین کار، حس خوبی برای فرد به وجود میآورد. برای یک استاد و معلم، حس خوبی است که هنرجویان و دانشجویان او بدرخشند و موفقیت کسب کنند.
این هنرمند در پاسخ به اینکه تا به حال درگیر تنگ نظریها شده یا نه، میگوید: همیشه افرادی هم هستند که برای خود حصارهایی ایجاد میکنند و اجازه نمیدهند کسی به آن ورود داشته باشد. خود من هم با این شیوه برخوردها مواجه شدم. تنگ نظریها همیشه هست. اما معتقدم هیچ کس نمیتواند جای دیگری را بگیرد و هر کس به اندازه توانمندی خود، جایگاه پیدا میکند. باید آن قدر کار کند که کار او منحصربهفرد و متفاوت باشد و امضای او همراه کارش باشد.
وی میافزاید: قبل از آنکه به ایتالیا بروم، دوره هنری من در ایران و پذیرش آثار برای جشنوارهها و ... آغاز شده بود. اگر در ایران میماندم، شاید به یک هنرمند شناخته شده در سطح کشور تبدیل میشدم. اما الان و در مقایسه با ۱۰ سال قبل که از ایران رفتم، جهان بینی و دید هنری من تغییر زیادی کرده است. اگر الان هم شرایط ۱۰سال پیش را داشتم، همین کار را میکردم و باز هم به ایتالیا میرفتم. از این رفتن خود اصلا پشیمان نیستم.
دستمالچیان بیان میکند: این همه فشار و سختی و دوری از وطن، ارزش تجربه کردن را داشت. هم زمان با حضور در ایتالیا، از برخی فرصتهایی که دانشگاه فراهم کرده بود هم استفاده کردم. سفرهای هنری به آمریکا و ژاپن داشتم که بسیار برایم جذاب بود. از موزهها و آکادمیها بازدید کردم و استودیوها را از نزدیک دیدم. تجربهای که میتواند بسیار کاربردی باشد و ایدههای خوبی هم در پی آن ایجاد شود.
وی در ادامه میگوید: فعلا ایران هستم و تلاش میکنم از تجربیات خود استفاده کنم. رویکردم شخصی سازی آثار است و اینکه بتوانم کمک کنم هنرجویان امضای خودشان را برای آثار خود داشته باشند. توصیه میکنم تجربیات دیگران را ببینند و هنر در زندگی آنها جریان داشته باشد. با کار و تلاش و استمرار، به دنبال ایدههای خود هستم و مسیر هنری من تازه شروع شده است. قله و نقطه اوجی هم برای کار خود در نظر گرفتهام که دوست دارم به آن برسم.